چه خواهی دید جز خود را گرت در پیش بنشاند


به چشم خود کسی او را تواند دید نتواند

خیال محض می دانی چه باشد ، خویشتن بینی


نمی داند که نادان است و پندارد که می داند

در آن معرض که مردان خدا بین اند خودبین را


به یک جو بر نمی آید اگر صد جان برافشاند

ارادت چیست تسلیم و مسلم کیست ؟ مستغرق


به طوفانت دهد تسلیم و وز تکلیف برهاند

در آن کشتی نشین یارا در آن دریای بی پایان


که نه بیمش ز طوفان است و نه موجش بگرداند

نه بر ساحل نه بر دریا قضا دیگر نخواهد شد


توکل بر خدا چون ناخدا کشتی فرو راند

ز کثرت در گذر ار نه ابالیس از تو نشکیبد


به رغبت جان بده ار نه عزازیل از تو بستاند

من و تو مشترک باشد موحد کی شود مشرک


مگر وقتی که لوح من علیها فان فرو خواند

اگر خواهی که جمله حشر و نشر بشناسی


نزاری را طلب تا او قیامت با تو بشناسد